در نظام انسان شناختی دین اسلام، یکی از اهداف مهم تربیت نفس (روح)، رسیدن به مقام قرب الهی است؛ یعنی، رسیدن به مقام و مرتبه ای که انسان در همه اوقات و لحظات زندگی به یاد خدا باشد و هیچ گاه از او غافل نشود. با مراجعه به منابع اسلامی، این نکته به وضوح تأیید می شود که از نظر دین اسلام، هیچ چیز در حد یاد خداوند، از ارزش و اهمیت برخوردار نیست، بلکه تمام امور دیگر برای تسهیل توجه انسان به خداست. امام زین العابدین (علیه السلام) در مناجات با خداوند تبارک و تعالی این چنین می فرماید: ... ومن أعظم النعم علینا جریان ذکرک على السنتنا، وإذنک لنا بدعآک... «... از بزرگترین نعمت های تو بر ما، همان جریان داشتن ذکر تو بر زبان ماست و همان اجازه ای است که برای دعا کردن و به پاکی ستودنت به ما دادی». مولای متقیان، امیر مؤمنان حضرت علی  (علیه السلام) ، نیز در ابتدای وصیت به امام حسن مجتبی ، بعد از سفارش به تقوا، بلافاصله می فرماید: و عمارة قلبک بذکره؛ «و قلب خود را با ذکر و یاد خدا آباد ساز».
 
بر اساس این اصل تربیتی، یکی از اصول کاربردی در طراحی برنامه درسی تربیت اخلاقی، ایجاد روحیه خدامحوری در فراگیران است. این فرهنگ خدامحوری زمانی در مدارس ایجاد می شود که روح حاکم بر محتوا و فضای تعلیم و تربیت در برنامه های آموزشی و تربیتی، خدا و یاد خدا باشد، و او را بر اعمال و رفتار خویش ناظر بدانیم؛ لذا برنامه درسی باید به صورتی تدوین شود که متربی و فراگیرنده، مأنوس و دل بسته خدا و یاد او شود، تا یاد خداوند متعال و هوشیاری نسبت به هدف، در ذهن و دل او زنده بماند. فراگیر ذاکر در رویارویی با مشکلات و سختی‌ها، خود را تنها نمی بیند؛ چراکه یاد خدا به قلب او آرامش میدهد: (آلا بذکر الله تطمئن القلوب )(1) اینکه بنده از خداوند یاد کند، عاملی برای یاد خداوند از بنده است: فاذکرونی اذکرکم. با یاد پروردگار انسان می تواند مسیر درست را برگزیند، یا اگر بیراهه رفت، به راه اصلی که به هدف آفرینش ختم می شود، بازگردد. خلاصه اینکه با یاد خدا، انگیزه و گرایش انسان رنگ الهی می گیرد و خدامحوری به رفتارهای فرد ارزش الهی و ماندگار می دهد.
 بر هر مربی، معلم و هرکسی که در امر تعلیم و تربیت دخالت دارد، لازم است قبل از آنکه دل و قلب انسانی به عقاید انحرافی آلوده شود، ابتدا افکار و عقاید صحیح را به او آموزش دهد.
جهان بینی توحیدی به افعال، امیال، آرزوها و گفتار انسان هدف می دهد و به کل فرد و هستی، حس انسجام می بخشد. انسان در این بینش، به باور «از اویی» و« إنا لله و به اویی» و( إنا إلیه راجعون)(2) می رسد. امروز و فردای چنین فردی نباید یکسان باشد؛ زیرا او باید مراقب اعمال و گفته های خود باشد و با کمک استعدادها و تلاش خود، روزبه روز به سمت تکامل حرکت کند. در چنین نگاهی، افراد هر لحظه خود را در قبال خدا، دیگران و خود مسئول می دانند و احساس ادای تکلیف می کنند.
 
فضایل و کمالات اخلاقی زمانی از پشتوانه قابل اعتماد برخوردار می شود که بر ایمان به خدا و کلمه توحید تکیه داشته باشد؛ یعنی، انسان ایمان داشته باشد به اینکه عالم، آفریدگار و معبودی دارد، یکتا، ازلی و ابدی که هیچ چیز، هرقدر خرد و ناچیز هم باشد، از علم و احاطه او بیرون نیست و قدرتش مقهور هیچ قدرتی نمی شود؛ خدایی که همه چیز را بر کامل ترین نظام آفریده است، بدون اینکه به هیچ یک از آنها نیازی داشته باشد و عاقبت همه مخلوقات را به سوی خود باز می گرداند و به حساب همگی رسیدگی می کند.
 
وقتی اخلاق بر چنین عقیده‌ای استوار باشد، برای انسان انگیزه ای جز کسب رضای خدا باقی نمی ماند و همه تلاش خود را به کار می گیرد که حق تعالی از تمام اعمالش راضی گردد. چنین انسانی که دلش در تسخیر ایمان به خداست، در درون خویش بازدارنده ای به نام تقوا دارد که او را از ارتکاب به اعمال ناشایست باز می دارد.
 
امیر مؤمنان، حضرت علی  (علیه السلام) ، در وصیت خود به امام مجتبی   (علیه السلام) می فرماید: (... و أجمعت علیه من أدبک أن یکون ذلک و أنت مقبل العمر و مقتبل الدهر، ذونیة سلیمة و نفس صافیة، وأن أبتدئک بتعلیم کتاب الله عزوجل و تأویله و شرایع الاسلام و احکامه وحلاله و حرامه لا أجاوز بک ذلک الى غیره ..)(3) یعنی، از آنجا که تازه به زندگی روی آورده ای و دارای نیتی سالم و نفسی پاکی، خواستم تربیت تو را به تعلیم کتاب خداوند و بیان آن، و مقررات و احکام اسلام و حلال و حرام آن آغاز کنم و هرگز، به غیر آن روی نمی آورم.
 
با توجه به این فراز از کلام امام علی ، بر هر مربی، معلم و هرکسی که در امر تعلیم و تربیت دخالت دارد، لازم است قبل از آنکه دل و قلب انسانی به عقاید انحرافی آلوده شود، ابتدا افکار و عقاید صحیح را به او آموزش دهد. اگر دل کودک یا نوجوان به انحرافات آلوده شود، اصلاح کردن وی زحمتی دوچندان می طلبد؛ چراکه اول باید آلودگی ها را از بین برد و سپس، معارف عقیدتی صحیح را جایگزین کرد. علامه طباطبایی در این زمینه می فرماید: یادگیری علوم باید زمینه ایجاد بینش و نگرش توحیدی در مورد نظام هستی را فراهم سازد تا فرایند تغییر آفرینی در رفتارها و اعمال یادگیرندگان و گرایش به سوی ارزشهای معنوی، تسهیل گردد».
 
پی‌نوشت:
1. رعد (۱۳)، ۲۸.
۲. بقره (۲)، ۱۵۲
3. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
 
منبع: برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(قدس سره)، قم 1393